English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (670 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
size U سایز ساختن یارده بندی کردن برحسب اندازه
sizes U سایز ساختن یارده بندی کردن برحسب اندازه
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
microprocessors U UPC با کلمات با اندازه بزرگ که با اتصال یک عدد با بلاکهای سایز کوچک ساخته میشود
microprocessor U UPC با کلمات با اندازه بزرگ که با اتصال یک عدد با بلاکهای سایز کوچک ساخته میشود
permittivity U واحد اندازه گیری الکتریسیته برحسب فاراده
metric system U سیستم اندازه گیری که واحدهای ان برحسب متر یک باشد
volt ampere U اندازه گیری نیروی برق برحسب ولتاژ و امپر
seed U رده بندی برحسب مهارت وقدرت
seeds U رده بندی برحسب مهارت وقدرت
page U انتخابی که به کاربر امکان نحوه تنظیم صفحه برای چاپ بدهد. با تنظیم حاشیه " اندازه کاغذ و سایز کاغذ
paged U انتخابی که به کاربر امکان نحوه تنظیم صفحه برای چاپ بدهد. با تنظیم حاشیه " اندازه کاغذ و سایز کاغذ
pages U انتخابی که به کاربر امکان نحوه تنظیم صفحه برای چاپ بدهد. با تنظیم حاشیه " اندازه کاغذ و سایز کاغذ
at pleasure U برحسب دلخواه برحسب میل
grain size classification U طبقه بندی خاک از نظر اندازه ذرات
batcher U دستگاهی که شن ماسه سیمان و اب را برای ساختن بتن را اندازه گیری میکند
scareup U فاهر ساختن برای مصرف تامین کردن بسرعت ساختن
prioritizing U برحسب ارجحیت ردهبندی کردن
prioritizes U برحسب ارجحیت ردهبندی کردن
prioritized U برحسب ارجحیت ردهبندی کردن
prioritize U برحسب ارجحیت ردهبندی کردن
prioritised U برحسب ارجحیت ردهبندی کردن
prioritises U برحسب ارجحیت ردهبندی کردن
prioritising U برحسب ارجحیت ردهبندی کردن
oversize U سایز بالا
image U فشرده سایز داده یک تصویر
images U فشرده سایز داده یک تصویر
processor U ساخت CPU با اندازه کلمه بزرگ با وصل کردن پلاکهای با اندازه کلمه کوچکتر به هم
machine U ماشین شبیه سایز شده و عملیات آن
machines U ماشین شبیه سایز شده و عملیات آن
machined U ماشین شبیه سایز شده و عملیات آن
rating U طبقه بندی کردن درجه بندی
ratings U طبقه بندی کردن درجه بندی
grades U درجه بندی کردن رتبه بندی کردن
grades U دسته بندی کردن طبقه بندی کردن
groups U دسته بندی کردن طبقه بندی کردن
grade U درجه بندی کردن رتبه بندی کردن
group U دسته بندی کردن طبقه بندی کردن
grade U دسته بندی کردن طبقه بندی کردن
laggin U اب بندی کردن اب بندی ناوها
downgrade U کم کردن طبقه بندی اسناد ومدارک پایین اوردن درجه طبقه بندی
downgraded U کم کردن طبقه بندی اسناد ومدارک پایین اوردن درجه طبقه بندی
downgrading U کم کردن طبقه بندی اسناد ومدارک پایین اوردن درجه طبقه بندی
downgrades U کم کردن طبقه بندی اسناد ومدارک پایین اوردن درجه طبقه بندی
references U نقط های در زمان که به عنوان مبدا برای زمان بندی هادی دیگر یا اندازه گیریهای دیگر به کار می رود
reference U نقط های در زمان که به عنوان مبدا برای زمان بندی هادی دیگر یا اندازه گیریهای دیگر به کار می رود
gift wrap U بسته بندی کردن در کاغذ بسته بندی روبان دارپیچیدن
declassification U از طبقه بندی خارج کردن حذف طبقه بندی
mass storage U وسیله ذخیره پشتیبان که قادر به ذخیره سایز حجم زیاد داده است
angle U اندازه تغییرات در جهت که معمولا اندازه گردش از یک محور میباشد
angles U اندازه تغییرات در جهت که معمولا اندازه گردش از یک محور میباشد
zahn cup U محفظهای با سوراخی به اندازه معین و دقیق برای اندازه گیری ویسکوزیته سیال
If the cap fit,wear it. <proverb> U اگر کلاه به اندازه سرت هست به سر بگذار !(لقمه به اندازه دهن بردار).
typeface U اندازه نوشتار که در واحد نقط ه اندازه گیری میشود
typefaces U اندازه نوشتار که در واحد نقط ه اندازه گیری میشود
orifice meter U روش اندازه گیری جریان سیال با گرفتن اندازه دقیق فشار قبل و بعد از یک صفحه عرضی با یک سوراخ
analogue U نمایش و اندازه گیری دادههای عددی توسط مقادیر ممتد و متغیر فیزیکی مثل اندازه ولتاژ الکتریکی
analog U نمایش و اندازه گیری دادههای عددی توسط مقادیر متغیر ممتد فیزیکی مثل اندازه ولتاژ الکتریکی
analogues U نمایش و اندازه گیری دادههای عددی توسط مقادیر ممتد و متغیر فیزیکی مثل اندازه ولتاژ الکتریکی
shoots U زدن با تیر پرتاب کردن اندازه گیری کردن ارتفاع خورشید
shoot U زدن با تیر پرتاب کردن اندازه گیری کردن ارتفاع خورشید
damp U دلمرده کردن حالت خفقان پیدا کردن مرطوب ساختن
dampers U دلمرده کردن حالت خفقان پیدا کردن مرطوب ساختن
dampest U دلمرده کردن حالت خفقان پیدا کردن مرطوب ساختن
agreeably to U برحسب
at the request of U برحسب
in accordance with U برحسب
incompliance with U برحسب
in conformity with U برحسب
in terms of U برحسب
unitage U برحسب
evaluation rating U درجه بندی اطلاعات یا طبقه بندی ان از نظر اعتبار وصحت و دقت
times U تعیین کردن تنظیم کردن زمان بندی کردن
timed U تعیین کردن تنظیم کردن زمان بندی کردن
time U تعیین کردن تنظیم کردن زمان بندی کردن
size U به اندازه کردن
sizes U به اندازه کردن
as it happens <adv.> U برحسب اتفاق
by accident <adv.> U برحسب اتفاق
haphazard <adj.> U برحسب تصادف
by a coincidence <adv.> U برحسب اتفاق
haphazardly U برحسب تصادف
by chance <adv.> U برحسب اتفاق
incidentally <adv.> U برحسب اتفاق
fortuitously <adv.> U برحسب اتفاق
coincidentally <adv.> U برحسب اتفاق
at choice U برحسب دلخواه
by hazard <adv.> U برحسب اتفاق
casual [not planned] <adj.> U برحسب تصادف
to U برحسب مطابق
pursuant to U مطابق برحسب
by happenstance <adv.> U برحسب اتفاق
accidently <adv.> U برحسب اتفاق
custom U برحسب عادت
accidental <adj.> U برحسب تصادف
adventitious <adj.> U برحسب تصادف
stochastic <adj.> U برحسب تصادف
tonnage U وزن برحسب تن
outwardly U برحسب فاهر
by usage U برحسب عادت
contingent [accidental] <adj.> U برحسب تصادف
fortuitous <adj.> U برحسب تصادف
incidental <adj.> U برحسب تصادف
coincidental <adj.> U برحسب تصادف
accidentally <adv.> U برحسب اتفاق
to out ward seeming U برحسب فاهر
at random <adv.> U برحسب اتفاق
As the case may be . U برحسب مورد( آن)
percentages U برحسب درصد
percentage U برحسب درصد
hit or miss U برحسب تصادف
stochastical <adj.> U برحسب تصادف
random <adj.> U برحسب تصادف
to take measures U اندازه گیری کردن
superpurgation U بی اندازه ازکار کردن
measure U اندازه گیری کردن
gauge=gage U اندازه کردن اشل
vary infinitely U بی اندازه تغییر کردن
to a agarment to the body U جامهای را اندازه تن کردن
ritually U برحسب ایین وشعائر
tonnage U گنجایش کشتی برحسب تن
velocity U تندی برحسب زمان
tonnage U برحسب شماره تن بارگیر
happy go lucky U برحسب تصادف لاقید
mileage U سنجش برحسب میل
milage U سنجش برحسب میل
pounder U برحسب لیره کوبنده
velocities U تندی برحسب زمان
fortuitously U برحسب اتفاق اتفاقا
by chance U برحسب اتفاق یاتصادف
compass bearing U موقعیت برحسب قطبنما
cl U برحسب بار هر کامیون
classis U تقسیم برحسب طبقه
gage U اندازه وسیله اندازه گیری
gage U اندازه گیر اندازه گرفتن
rig U نصب قطعات باربندی کردن بسته بندی کردن
revamp U دوباره وصله یا سرهم بندی کردن نو نما کردن
revamped U دوباره وصله یا سرهم بندی کردن نو نما کردن
revamping U دوباره وصله یا سرهم بندی کردن نو نما کردن
revamps U دوباره وصله یا سرهم بندی کردن نو نما کردن
rigs U نصب قطعات باربندی کردن بسته بندی کردن
rigged U نصب قطعات باربندی کردن بسته بندی کردن
preparing U اماده کردن ساختن ترکیب کردن
prepare U اماده کردن ساختن ترکیب کردن
To bear (put up) with somebody. U با کسی سر کردن (مدارا کردن ؟ ساختن )
makes U درست کردن ساختن اماده کردن
prepares U اماده کردن ساختن ترکیب کردن
engineered U اداره کردن طرح کردن و ساختن
make U درست کردن ساختن اماده کردن
engineer U اداره کردن طرح کردن و ساختن
engineers U اداره کردن طرح کردن و ساختن
gets U مجاب کردن ساختن
getting U مجاب کردن ساختن
to manufacture [into] U ساختن [درست کردن] [به]
get U مجاب کردن ساختن
to lay it on thick U نصب کردن ساختن
work up U ترکیب کردن ساختن
sizes U 1-تعداد حروفی که کامپیوتر به صورت افقی و عمودی میتواند نمایش دهد. 2-اندازه صفحه نمایش بر پایه اندازه بین المللی کاغذ
size U 1-تعداد حروفی که کامپیوتر به صورت افقی و عمودی میتواند نمایش دهد. 2-اندازه صفحه نمایش بر پایه اندازه بین المللی کاغذ
to fit U برازاندن [اندازه کردن] جامه
burdens U بار کردن به اندازه فرفیت
to set a U اندازه گرفتن باطل کردن
margin U مشخص کردن اندازه و حاشیه
margins U مشخص کردن اندازه و حاشیه
stack up U جمع کردن اندازه گرفتن
burden U بار کردن به اندازه فرفیت
bollix U سرهم بندی کردن قاطی پاتی کردن
bumble U اشتباه کاری کردن سرهم بندی کردن
bumbles U اشتباه کاری کردن سرهم بندی کردن
bumbled U اشتباه کاری کردن سرهم بندی کردن
To do something slapdash. U کاری را سرهم بندی کردن ( سمبل کردن )
overpacking U دوباره لفاف کردن یا بسته بندی کردن
time cost curve U منحنی مخارج برحسب زمان
proration U توزیع برحسب مدت یانسبت
pounder U وزن شده برحسب رطل
poundage U مقدار پولی برحسب لیره
age group competition U مسابقه برحسب گروه سنی
hydrograph U منحنی ابگذری برحسب زمان
per standard compass U برحسب قطب نمای استاندارد
headings U حرکت برحسب قطب نما
transvaluation U سنجش ارزش برحسب معیارجدیدی
size distribution of income U توزیع درامد برحسب مقدار
heading U حرکت برحسب قطب نما
surprize U متعجب ساختن غافلگیر کردن
illuminate U درخشان ساختن زرنما کردن
fraternises U برادری کردن متفق ساختن
fraternised U برادری کردن متفق ساختن
incapacitate U ناتوان ساختن محجور کردن
detect U کشف کردن نمایان ساختن
detected U کشف کردن نمایان ساختن
retard U کند ساختن معوق کردن
serialised U نوبتی کردن پیاپی ساختن
incapacitated U ناتوان ساختن محجور کردن
illuminating U درخشان ساختن زرنما کردن
fraternize U برادری کردن متفق ساختن
fraternising U برادری کردن متفق ساختن
illuminates U درخشان ساختن زرنما کردن
entombs U دفن کردن مقبره ساختن
entombing U دفن کردن مقبره ساختن
entombed U دفن کردن مقبره ساختن
entomb U دفن کردن مقبره ساختن
detecting U کشف کردن نمایان ساختن
retarding U کند ساختن معوق کردن
Recent search history Forum search
2New Format
1Potential
1معنی لغت overfit
1A hero can affect on the people.
1strong
1To be capable of quoting
1set the record straight
1Arousing
1pedal pamping
1construed
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com